راستی چند روز پیش حرفیو شنیدم که هضمش واسم سخت بود.

من واسه یه سری از دوست داشتنیام دلیل دارما اما شاید منطقی بنظر نرسن از نظر بعضیا.اما چطور میشه انقدر ساده گذشت از کنار جایی که توش بدنیا اومدی و بزرگ شدی جایی که نسل به نسل اجدادت توش بودن

جایی که.

نمیدونم.اما بنظرم فرار از یه چیزایی نهایت ترس و بزدل بودن رو نشون میده.این نظر منه اما اینکه داشته هاتو فقط چون حوصله درست کردنشونو نداری بذاری کنار خیلی ضایعه ست.

و یه مسئله دیگه بعضی تنها کاری که واسه زندگیشون میکنن اینه که نفس بکشن و بقیه کارا بر شانه های دیگران

یه قدم برنداشته و انتظار خدمت از دیگران داره

خودخواهم نیستید د لعنتیا که اگر بودید واسه خودتونم که شده واسه دوست داشتنیاتون یه ذره تلاش میکردید.که شرایطو وضعیتو تغییر بدید

حالا اگه بعداز تلاشت نتیجه نداد و واقعا چاره نبود که بذاری کنار البته نه همجوره و از همه جهت یه حرف دیگست که خودم بهش معتقدم.نمیشه بهش گفت فرار و بزدل بودن چون همه تلاشتو واسش کردی و باید افتخار کنی به زحمتا و تلاش هات.ولی حرف من اونایی هستن که هیچی تو وجودشون نیست.

ادمای خودخواه رو واسه همین دوست دارم????

پ.ن:پست با کمی زیاد رموز ذهنی نوشته شد????

واسه ,دوست ,بذاری کنار ,بزدل بودن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ناوک پورتال و سایت تفریحی خبری ایرانیان کابینت آشپزخانه پیشبینی سوالات فیزیک کنکور98 فرشگاه اندروید ارگانت؛ فروشگاه ارگانیک آنلاین و اینترنتی trt بالبینگ مطلب جو {جستجوی درسی} زومیت